کورش مدرسی بد جوری گیر افتادہ است. مواضع ارتجاعی – تودہ ایستی در قبال خیزش مردم علیھ رژیم اسلامی کار دستشان دادہ است. "حزب کمونیست کارگری- حکمتیست" (ح ک ک-ح) بخاطر نظرات تودہ ایستی کورش مدرسی٬ لیدر حزب٬ بشدت بھ تقلا افتادہ است تا آبروی رفتھ را بھ نوعی بازگرداند. پشتک وارو زدن تئوریک و اپورتونیسم نظری یکی از خصائص چشمگیر کورش مدرسی و حزب متبوع اش است. باید گفت کھ تاریخ این ھفت سال جای سرافکندگی نظری – سیاسی عمیقی برای ایشان و حزب متبوع شان دارد. زیگزاگ زدن ھای سیاسی- نظری مشخصھ تاریخ این ھفت سال ایشان است. اما آنچھ ھمچون یک طناب محکم این زیگزاگ ھا را بھم متصل میکند٬ مبنای تودہ ایستی نظری ایشان و اپورتونیسم ناشی از این دیدگاہ است.
یک روز بھ دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری برای پر کردن "خلاء استراتژیک" پلاتفرم تشکیل دولت موقت با حجاریان و دو خردادی ھای حکومتی پیشنھاد میدھد٬ (پائیز ۲۰۰۲) چند ماہ بعد اعلام میکند کھ با چند هزار نفر ميشود خانه سه نفر از سران رژيم را تسخیر کرد و "دولت حزب کمونیست کارگری" اعلام کرد. (پائیز ۲۰۰۳) یک روز منشور سرنگونی تنظیم میکند و ھمان تزھای دولت حجاریان را در این بستھ بندی جدید بھ حزب جدید التاسیس ارائھ میدھد؛ یک سال بعد اعلام میکند جنبش سرنگونی شکست خوردہ و جمھوری اسلامی بھ رژیم متعارف بدل شدہ است. اما از بخت بد ایشان٬ مدت کوتاھی بعد از اعلام شکست جنبش سرنگونی٬ خیزش عظیم مردم علیھ رژیم اسلامی٬ جمعیت میلیونی مردم را بھ خیابان ھا میاورد و سھ ماہ جنگ و گریز علنی و رو در رو مردم و رژیم آغاز میشود.
کورش مدرسی با این خیزش عظیم چگونھ برخورد میکند؟ این خیزش را با سخاوتمندی خاصی تقدیم جناح اصلاح طلب دولتی میکند. مبارزات مردم را دربست تحت رھبری و در دفاع از جریان موسوی – کروبی – خاتمی و شرکاء توصیف میکند. این بذل و بخشش تودہ ایستی بھ ھمینجا ختم نمیشود٬ اکثریت کارگران را ھم پشت احمدی نژاد قرار میدھد و آنگاہ بھ کارگران و مردم میگوید بروید خانھ بنشینید٬ این جنگ شما نیست٬ این نبرد دو جناح رژیم است. لابد ھر وقت وقتش بشود حزب حکمتیست بھ رھبری کورش مدرسی شما را بھ مبارزہ فرا میخواند! فعلا آنھا آمادہ نیستند و "طبقھ کارگرھم آگاہ و متشکل نیست." انسان یاد این طنز میافتد "تقریبا تمام مردان بزرگ جھان ما مردہ اند٬ موتزارت٬ بتھوون٬ پوشکین٬ الیوت ... حال خودم ھم زیاد تعریفی ندارد." (مجلھ پانچ)
البتھ باید اذعان کرد کھ اتخاذ این موضع از بدشانسی کورش مدرسی است. اگر مردم یک سال زودتر بھ این اعتراض عظیم دست زدہ بودند٬ یعنی قبل از "اعلام شکست جنبش سرنگونی" آنگاہ ایشان و حزب شان موضع دیگری اتخاذ میکردند. میتوانستند منشور سرنگونی را کھ بخاطرش آنقدر نقد شنیدند و از آن دفاع کردند٬ در مقابل جناح اصلاح طلب دولتی قرار دھند. بالاخرہ موضع راست داریم تا موضع راست. بطور نمونھ ھمتای سیاسی ایشان٬ روی دیگر سکھ خط مشی تودہ ایستی٬ یعنی حمید تقوایی و حزب متبوع اش نیز٬ با در پیش گرفتن سیاست برخورد دوگانھ بھ جناح موسوی – کروبی – خاتمی و خودداری از "برخورد ایدئولوژیک" بھ جناح اصلاح طلب دولتی٬ یک موضع راست تودہ ایستی اتخاذ کردہ٬ اما ظاھر "رادیکال" حمایت از مبارزات مردم را حفظ کردہ است. بنظر میرسد کھ منشور سرنگونی را زود بایگانی کردند! یکی نیست بگوید حالا چکار داشتید جنبش سرنگونی را "شکست دھید؟"
ح ک ک –ح کھ بویژہ در یک سال اخیر با اتخاذ مواضع راست و ارتجاعی بشدت در میان جنبش چپ و کمونیستی بی اعتبار شدہ بود٬ با اتخاذ موضع ارتجاعی در قبال مھمترین واقعھ سیاسی دو دھھ اخیر جامعھ یعنی خیزش آزادیخواھانھ مردم٬ بشدت بھ تقلا افتادہ است تا ظاھر یک حزب کمونیستی را حفظ کند. "فراخوان اعتصاب عمومی در ۲۸ مرداد در کردستان" کھ قرار بود با بستن دکان ھا٬ "صف مستقل طبقھ کارگر" کردستان را در مقابل رژیم تشکیل دھد و بھ این ترتیب مبارزہ مستقل طبقاتی را بھ طبقھ کارگر ایران آموزش دھد یک پردہ در این نمایش "پز کمونیستی – کارگری" بود. (برای نقد این سیاست ناسیونالیستی ر. ک. بھ آذر ماجدی٬ "فراخوان اعتصاب عمومی بھ کردستان و دم خروس ناسیونالیسم"٬ یک دنیای بھتر ۱۱۱)
از ھمھ مضحک تر پناہ گرفتن در سنگر انقلاب پرولتری برای مقابلھ با خیزش مردم است. ھیچ چیز از جانب حزبی کھ خود را کمونیست می نامد٬ شرم آور تر از این نیست کھ ھمسو شدن خود با ارتجاع حاکم را با دفاع از انقلاب پرولتری توجیھ کند. اعلام کند کھ علت فراخوان خانھ نشینی بھ مردم و طبقھ کارگر از شدت کارگری بودن و کمونیست بودن شان است. شنیدہ بودیم کھ با سیلی صورت را سرخ نگاہ میدارند٬ اما این خط مشی بجای سیلی بخود٬ دارد بھ طبقھ کارگر٬ مارکس و منصور حکمت سیلی میزند. راستش از این حزب و رھبری اش بیش از این نمیتوان انتظار داشت. دست پیش گرفتن و طلبکار بودن از دنیا را در کروموزوم ھای اینھا حکاکی کردہ اند.
پردہ جدید اپورتونیسم تودہ ایستی
سمینار کورش مدرسی تحت عنوان "کمونیسم و انقلاب پرولتری در ایران- از استراتژی تا مبانی تاکتیکی" در تاریخ ۲۹ اوت ۲۰۰۹ تقلایی جدید برای توجیھ موضع ارتجاعی اخیر است. بخش قابل ملاحظھ ای از این سمینار صرف این میشود کھ اثبات شود جامعھ ایران سرمایھ داری است. معلوم نیست پرداختن بھ این بحث در سال ۱۳۸۸ چھ ضرورتی دارد. این بحث قرار نیست پاسخ احدی را چھ در چپ جامعھ و چھ در راست بدھد. تبیین شیوہ تولید در جامعھ٬ اکنون٬ سوال حتی یک رگھ دو نفرہ در گوشھ جامعھ ھم نیست.
سوال اینست کھ پس چرا ایشان وقت خود و مخاطبین اش را با این بحث ھدر میدھد؟ ھدف این بحث ۱- گرفتن پز مارکسیستی است. قرار است ایشان با پرداختن شکستھ بستھ بھ مقولات مورد بحث در سال ھای ۱۳۵۷-۶۰یعنی پروبلماتیک جنبش مارکسیسم انقلابی٬ مقولاتی کھ منصور حکمت علیھ جنبش پوپولیستی مورد بحث تئوریک قرار داد٬ ھم برای خود یک سابقھ تئوریک – سیاسی ابداع کند و ھم در ژست یک تئوریسین مارکسیست ظاھر شود. ۲- بحث را مخدوش کند. در پشت یک بحث بظاھر تئوریک در مورد شیوہ تولید و تناقض طبقات و غیرہ گاف بزرگ تئوریک – سیاسی اخیر را خلط و مخدوش کند. وگرنھ حتی اگر از این ایشان بپذیریم کھ تمام چپ "مبارزہ طبقات" را فراموش کردہ است٬ باز نھ علت این "فراموشکاری" و نھ معضل چپ ایران در سال ۲۰۰۹ تبیین اشتباہ از شیوہ تولید در جامعھ است. با ھر تعریفی از نظام سرمایھ داری٬ تمام چپ اکنون بر سرمایھ داری بودن ایران متفق القول است.
یک تم اصلی این سمینار تاکید بر طبقاتی بودن جامعھ و لزوم تحلیل طبقاتی ازھمھ پدیدہ ھا است. باید دید آیا این حکم گریبان ایشان را از موضع ارتجاعی در قبال خیزش مردم در مقابل رژیم اسلامی خلاص میکند یا خیر؟ تمام نظریھ بافی ھا در مورد تحلیل طبقاتی٬ تناقض طبقاتی و مبارزہ طبقاتی برای توجیھ این موضع است کھ خیزش اخیر کاملا و دربست در غالب دعواھای دو جناح رژیم قرار دارد و در تناقض کامل با منافع طبقھ کارگر است و لذا شرکت طبقھ کارگر در این جنگ در تقابل با سیاست "انقلاب پرولتری" است. این در واقع ھمان تکرار موضع پیشین است کھ این بار با بستھ بندی پر زرق و برق "استراتژی و تاکتیک انقلاب پرولتری" ارائھ شدہ است.
اگر صد بار دیگر کلمات طبقاتی٬ پرولتری٬ کارگری٬ شیوہ تولید و اسامی مارکس٬ لنین و منصور حکمت و نام کتاب ھای کاپیتال و مانیفست کمونیسم در این سمینار تکرار میشد باز ذرہ ای در محتوای موضع ارتجاعی این حزب در قبال خیزش مردم تخفیف نمیداد. سنگر گرفتن این چنینی پشت انقلاب پرولتری و مبارزہ و تناقض طبقاتی ممکن است بیانگر زرنگی سیاسی باشد٬ اما در عین حال نشانگر بی ربطی سخنران بھ تزھای انقلابی مارکس٬ کمونیسم پراتیک لنین و کمونیسم کارگری منصور حکمت است. مسالھ اینجاست کھ فرمولاسیون الکن سخنران بیانگر اینست کھ خود سخنران ھم با استدلال ھای خویش قانع نیست.
"این جدال تماما جدال دو جناح است و ربطی بھ مردم ندارد"
ما قبلا این نظریھ و تحلیل را مفصلا نقد کردہ ایم و ماھیت تودہ ایستی این شیوہ تحلیل را نشان دادہ ایم. (ر.ک. بھ علی جوادی٬ "خیزش عظیم تودہ ھای مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی٬ حزب حکمتیست کجا ایستاد؟" یک دنیای بھتر ۱۰۷ و ۱۰۸) قصد نیست کھ آن مباحث را در اینجا تکرار کنیم. اما تاکید بر چند نکتھ ضروری و مفید است.
تحلیل کورش مدرسی بر چند تز کاملا متناقض با تزھای پایھ ای دیدگاہ کمونیسم کارگری منصور حکمت استوار است. ۱- تحلیل و ارزیابی وی از تناقضات پایھ ای جمھوری اسلامی بعنوان نظام بورژوایی حاکم؛ ۲- تحلیل از ماھیت جدال جناح ھای رژیم؛ نظریات راست وی در ھفت سال اخیر از این درک و دیدگاہ نشات گرفتھ است. البتھ چند سالی طول کشید تا کورش مدرسی صریحا نظرات متناقض خود با دیدگاہ کمونیسم کارگری منصور حکمت را اعلام کرد. از پلاتفرم تشکیل دولت موقت با دو خرداد در سال ۲۰۰۲ تا اعلام شکست جنبش سرنگونی و اکنون تقدیم خیزش مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی بھ دو جناح دولتی بھ دیدگاھی٬ کھ منصور حکمت دیدگاہ دو خردادی یا اکثریتی – تودہ ای مینامد٬ استوار است. بھ این معنا دیدگاہ کورش مدرسی بسیار منسجم است. زیگزاگ ھای سیاسی او نیز کاملا در چھارچوب این دیدگاہ قرار دارد. تنھا تفاوت ۲۰۰۹ با ۲۰۰۲ شھامت در ابراز علنی و صریح آن است.
در اینجا برای بیان توضیح روشن این دیدگاہ و نشان دادن تناقض دیدگاہ کورش مدرسی با منصور حکمت٬ بھ خود منصور حکمت رجوع میکنیم و از زبان خود او دو دیدگاہ متفاوت را توضیح میدھیم.
"در مورد کل اين مبحث با يک مقدمه اى راجع به اوضاع سياسى امروز ايران بحثم را شروع ميکنم. اين تحولاتى که در ايران از آن صحبت ميکنيم، ماهيتاًً چيست؟ همه قبول دارند که در ايران دارد يک اتفاقاتى مىافتد. برداشت ما چيست؟ چه اتفاقى دارد مىافتد؟ به نظر من در کل دو ديدگاه در جامعه ايران، در تبيين شان از اتفاقى که در ايران دارد مى افتد، رو در روى هم هستند. يکى تبينى است که کل بنياد جنبش دوم خرداد و طرفدارانش روى آن بنا شده و آنهم اين است که جمهورى اسلامى بعد از ٢٠ سال دارد ميرود که خودش را سازگار کند با زيست اقتصادى، سياسى و فرهنگى جامعه و به يک دولت متعارف و يک جامعه مدنى در ايران شکل دهد و اين تحولات پروسه تبديل شدن جمهورى اسلامى به حکومت ايران به معنى نرمال و روتين و روزمره کلمه است. اين تز دو خردادى ها است. تز حجاريان است. تز اکثريتى ها، توده اى ها و تز همه کسانى است که به يک معنى سرنگونى را رد ميکنند. پتانسيل تحولات انقلابى را در ايران رد ميکنند و ميگويند بايد بدون خشونت جلو رفت. "خشونت گريزى" يا اصلاح طلبى اسلامى يا غير اسلامى همه در چهارچوب اين تز عمومى است که بحث بر سر تغيير نظام نيست، اگر هم باشد انتهاى پروسه اى است که در آن دولت متعارف دارد تشکيل ميشود و جمهورى اسلامى خودش پرچمدار اصلاح خودش شده است و اين روندى است که دارد اتفاق مىافتد. و از اين طريق جمهورى اسلامى جايگاه خودش را در ايران پيدا ميکند، در مناسبات بين المللى پيدا ميکند، در اقتصاد جهانى پيدا ميکند و غيره. يعنى کسانى که ميخواهند سرنگونى را رد کنند ميروند روى اين چارچوب که جمهورى اسلامى دارد به حکومت بورژوازى ايران تحول پيدا ميکند. روبناى سياسى و رژيم سياسى ناظر بر توسعه کاپيتاليسم در ايران و مدل اقتصادىاش هم چنين و چنان خواهد شد." (آیا کمونیسم در ایران پیروز میشود؟ سایت www.m-hekmat.com )
این دیدگاہ کورش مدرسی است. لازم نیست راہ دوری برویم تا شواھد تطابق دیدگاہ او را با این دیدگاہ دو خردادی اکثریتی – تودہ ای پیدا کنیم. در ھمین سمینار او خیلی روشن دیدگاہ اش را فرمولھ و بیان میکند. تز نامتعارف بودن رژیم اسلامی را بھ ریشخند میگیرد. در ادامھ بمنظور رد این تز کھ رژیم اسلامی حکومت متعارف نظام سرمایھ داری و بورژوازی در ایران نیست٬ اعلام میکند کھ سرمایھ داری تحت جمھوری اسلامی پیشرفت ھای بسیاری کردہ است و در مناسبات بین المللی و بازار سرمایھ جھانی٬ چین و روسیھ را جایگزین غرب نمودہ است. بعلاوہ٬ تلویجا میگوید کھ این یک پروسھ ناگزیر است. از نظر او٬ "طالبان ھم اگر بود" باید عملا بعنوان دولت سرمایھ داری عمل میکرد.
در زیر توصیف دیدگاہ دوم یا دیدگاہ مقابل کھ منصور حکمت خود را بھ آن متعلق میداند را میخوانیم.
"در مقابل، ديدگاهى است که ميگويد اين بحران کليت جمهورى اسلامى است و جمهورى اسلامى کلاًً با روند تاريخى که در ايران دارد اتفاق مى افتد، ناسازگار است و سرنگون ميشود. اين بحران، بحران سرنگونى است. بحران کليت جمهورى اسلامى است. جمهورى اسلامى رفتنى است. اين سيستم هم مبانى و مقدمات خود را دارد. قرار نيست جمهورى اسلامى حکومت متعارف بورژوازى در ايران بشود و يک دوره از انباشت سرمايه در اين شرايط صورت گيرد. روند اوضاع اين است که نيروهايى اينها را بيندازند. در اين ديدگاه بحث اين است که روند اوضاع سياسى به اين سمت ميرود که رژيم اسلامى بيفتد. نه فقط ((جمهورى اسلامى)) يک تناقض است، بلکه پروسه رفع آن از نظر تاريخى شروع شده است. روند اوضاع اين است که نيروهايى اينها را بيندازند. اين آن چهارچوبى است که بحث من در آن قرار ميگيرد. من به اين کمپ تعلق دارم و فکر ميکنم بخش اعظم يا شايد همه کسانى که اينجا نشسته اند هم به اين کمپ تعلق دارند که اين بحران کليت جمهورى اسلامى است. جمهورى اسلامى در تناقض با يک واقعيت تاريخى است و بايد برود و روند رفتنش هم شروع شده است. در اين چهارچوب ميرسيم به اينکه در اين پروسه کمونيسم چه شانسى دارد و چطور از دل اين قضيه بيرون مى آيد؟ من راجع به بنياد بحران جمهورى اسلامى و نيروهايى که مطرح هستند، چند کلمه اى صحبت ميکنم. سپس سعى ميکنم شانس کمونيسم را در چارچوب اين وضعيت بحرانى، در چارچوب معادلات سياسى، اقتصادى فرهنگى به نسبت بقيه نيروهائى که در ميدان هستند و مبارزه ميکنند و براى رسيدن به قدرت مبارزه ميکنند، بررسى کنم و ملزوماتش را بشمارم . (ھمانجا)
تحلیل کورش مدرسی از علت و ماھیت جدال جناح ھا نیز در چھارچوب دیدگاہ اول و متناقض با دیدگاہ کمونیسم کارگری منصور حکمت قرار دارد. دیدگاہ کمونیسم کارگری کھ کاملا منحصر بفرد و متمایز است بھ روشنی در اطلاعیھ مصوب دفترسیاسی حزب کمونیست کارگری چند ماہ پس از ریاست جمھوری خاتمی این چنین فرمولھ و بیان شدہ است.
"کشمکش هاى اخير ميان جناحهاى رژيم اسلامى، صرفا نقطه آغازى بر يک سلسله درگيرى هاى اجتناب ناپذير و به مراتب حاد تر و خرد کننده تر در درون حکومت اسلامى است. يک واقعيت بسيار ساده پشت تمام اين کشمکش هاست، و آن اينست: مردم ايران حکم به رفتن رژيم اسلامى داده اند. محتوا و مبناى جنگ داخلى امروز در حکومت ارتجاع اسلامى، اختلافات نگرشى جناحهاى چند گانه رژيم بر سر اقتصاد دولتى يا بازار، برقرارى يا عدم برقرارى مناسبات با غرب، يا حتى اختلافات عقيدتى بر سر اسلام و اسلاميت و ولايت فقيه نيست. اين داستان ٥ سال قبل نيست. جدالهاى امروز، نتيجه تکاپوى مذبوحانه جناحهاى حاکميت براى حفظ نظام منحوس اسلامى در برابر حکم تاريخى مردم است. همه، در داخل و خارج ايران، در داخل و خارج حکومت، چهره خشمگين مردمى را که عزم کرده اند کار رژيم را تمام کنند، از پس انتخابات اخير ديده اند. ايران ديگر براى ضد انقلاب اسلامى به شيوه هاى تاکنونى قابل حکومت کردن نيست. جدال امروز جناحهاى حاکميت جدالى بر سر حفظ نظام شان است. جدالى بر سر يافتن و حاکم کردن آن سياست و آن چهارچوبى براى رژيم اسلامى است که به زعم هريک ميتواند بساط ديکتاتورى و لفت و ليسشان را محفوظ بدارد. ... اين کابوس خيزش مردم است که اينها را بجان هم انداخته است." (جنگِ بازنده ها٬ اطلاعيه دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران درمورد رويدادهاى اخير ايران٬ آذر۱۳۷۶)
کورش مدرسی اما چنین میگوید "چند تا کتاب چپ دیدہ اید کھ بگویند چرا ائتلاف موسوی و خاتمی علیھ احمدی نژاد و خامنھ ای و غیرہ با ھم اینطوری دعوا میکنند؟ مگر دیوانھ شدہ اند کھ رژیم شان را سر خودشان خراب کنند؟ از آن کسی کھ میگوید نامتعارف است." بگذریم کھ از کورش مدرسی ھم کھ بھ چپ برای عدم انتشار کتاب در این زمینھ سرکوفت میزند٬ کتابی ندیدہ ایم. اما ایشان کمی بعد تر در ھمین سمینار دعوای دو جناح را دعوایی بر سر اقتصاد اعلام میکند. بعلاوہ اینکھ جناح احمدی نژاد- خامنھ ای در مناسبات بین المللی و در بازار جھانی بھ چین و روسیھ روی کردہ اند و جناح دیگر خواھان مناسبات با غرب است و قس علیھذا.
این دیدگاہ دو خردادی – تودہ ایستی از جمھوری اسلامی و تناقضات و جناح بندی ھای آن ریشھ تحلیل جاری و موضع ارتجاعی اخیر کورش مدرسی و حزب متبوع اش است. تحلیل و دیدگاہ یکی است٬ اما موضع سیاسی در قبال این اعتراضات تودہ ای میتواند متفاوت باشد. یکی از آن دفاع میکند٬ بنابراین پشت جناح اصلاح طلبان دولتی و جریان موسوی جمع میشود یا اگر بخواھد خیلی رادیکال باشد٬ بھ اصلاح طلبان دولتی و جماعت موسوی برخورد دوگانھ میکند. یکی دیگر مانند کورش مدرسی و حزبش "بچھ را با آب وان بدور میریزد" و این مبارزات را ارتجاعی ارزیابی میکنند. اینھا ظاھرا ضد جمھوری اسلامی اند٬ اما عملا با فراخوان خانھ نشینی بھ مردم٬ با جناح راست ھمسو میشوند. این تراژدی دردناک این حزب است.
کورش مدرسی این موضع ارتجاعی را تا حد منطقی آن میبرد. وی اعلام میکند کھ تا زمانی کھ مسجل نشدہ است کھ یک انقلاب کارگری دارد رژیم اسلامی را سرنگون میکند٬ سرنگونی بھ ضرر کارگران است. "یک سناریو فقط بھ نفع طبقھ کارگر است. اگر جمھوری اسلامی بیافتد و اوضاع مثل لبنان بشود و شلم و شولوا شود ھیچ بھ نفع طبقھ کارگر نیست."
با کارگر کارگر کردن٬ سیاست راست٬ کمونیستی کارگری نمیشود!
این سمینار قرار است گریبان کورش مدرسی و حزبش را از نقد کمونیستی نسبت بھ ماھیت راست و ارتجاعی موضع در قبال خیزش مردم خلاص کند. این سمینار قرار است بھ ایشان و حزبش یک تصویر کمونیستی – کارگری بدھد؛ اینطور وانمود کند کھ از شدت پرولتری بودن اینھا مبارزات مردم را ارتجاعی ارزیابی کردہ ند. اما اوضاع پس تر از آن است کھ با گرفتن یک پز کمونیستی – پرولتری و نقل قول از مارکس و لنین و منصور حکمت بتوان این گاف بزرگ را لاپوشانی کرد. دیدگاہ ایشان آن چنان عمیق تودہ ایستی است کھ دہ تا نقل قول دیگر از مارکس و لنین و منصور حکمت ھم نخواھد توانست بوی تعفن آن را تخفیف دھد. انقلاب پرولتری سنگری است کھ اینھا برای خلاصی از نقد کمونیستی و آبرو داری بھ آن پناہ بردہ اند.
این خصلت این جریان است کھ مردم را بشدت دست کم میگیرد. آن چنان مشغول ستایش خود اند کھ خود نیز دروغ ھای خویش را باور میکنند. آخر چھ کسی این روی آوری ناگھانی بھ کارگر را نزد اینھا جدی میگیرد؟ کسانی کھ با این جریان آشنا ھستند٬ یادشان نرفتھ است کھ چگونھ کورش مدرسی دو سھ سال پیش بخود اجازہ داد علنا بھ کارگران شرکت نفت توھین و پرخاش کند؛ یادشان نرفتھ کھ مدتی پیش تلاش ھای مشقت بار کارگران برای متشکل شدن را در قالب سندیکا با تحقیر بھ اتحادیھ نخود فروش ھا تشبیھ کرد. حتی لازم نیست بھ گذشتھ و تاریخ رجوع کنیم. در ھمین سمینار٬ در روز روشن ایشان میگوید "راستش من غیر از حزب حکمتیست٬ ھیچ حزب دیگری را نمی بینم کھ خیلی صریح و سادہ و روشن گفتھ باشد کھ این سبز جنبش ما نیست." یا ادعا میکند کھ در میان جنبش چپ ھیچ اسمی از طبقات و طبقھ کارگر نیست. با یک مزاح بی مزہ میگوید کھ "تمام سایت ھای چپ٬ "کارگر فری" (free) است. طبقھ فری است... . در ادبیات کمونیستی ایران طبقھ کارگر وجود ندارد." یا اعلام میکند کھ منصور حکمت بیست سال پیش گفت کھ کارگر نزد اینھا پیدا نمیشود٬ "ھنوز ھم پیدا نمیشود!" معلوم نیست چگونھ رویشان میشود این مواضع رق را بگیرند. باید از آنھا پرسید٬ خوب نزد خود شما کارگر پیدا میشود؟ لطفا از اسب پایین بیایید با بقیھ راہ بروید. اینگونھ ژست ھا برازندہ نیست. بجای کمک بھتان بیشتر ضربھ میزند.
این تحریف ھا و پز ھای مارکسیستی – پرولتری ممکن است بخشی از کادرھای این حزب را راضی کند٬ اما قادر نیست بھ ھیچیک از نقد ھای کمونیستی از راست روی این حزب پاسخ دھد. با پز پرولتری نمیتوان برای خود اعتبار کمونیستی خرید. بنظر میرسد کھ ذرہ ای امید بھ رھبری این حزب برای اصلاح مواضع شان نمیتوان داشت. اما اگر ھنوز ذرہ ای احترام بھ منصور حکمت در خود احساس میکنند٬ باید از آنھا خواست کھ نام خود را تغییر دھند و ھمانگونھ کھ عکس منصور حکمت را از روی سایت شان برداشتند از جلسات شان نیز حذف کنند. این بی انصافی محض و بی احترامی کامل بھ منصور حکمت است کھ این مواضع راست و ارتجاعی کھ در تناقض آشکار و روشن با مواضع منصور حکمت قرار دارد را تحت نام "حکمتیسم" و زیر عکس او بخورد مردم دھند.
جالب اینجاست کھ ایشان با تبختر خاصی نسبت بھ یک چپ موھوم٬ مکررا میگوید کھ "سی سال قبل این احکام پیروز شد." البتھ یک بار ھم نام کسی کھ این بار و رسالت تئوریک را بر دوش گرفت و این تئوری را بھ پیروزی رساند و پوپولیسم را شکست داد٬ نمیبرد. (لابد بھ این خاطر کھ ایشان "دوست ندارد مثل کسانی کھ از حضرت محمد نقل قول میکنند٬ نقل قول بیاورد!") و سپس در دنبالھ بحث اش باز با یک حالت ستایش از خود و تحقیر آن "چپ" ھای موھوم اعلام میکند کھ "سی سال پیش چپ ھا معتقد بودند کھ ایران سرمایھ داری نیست." راستش کمی انصاف و حقیقت طلبی ھم خوب چیزی است. ما کاری بھ سابقھ سیاسی – تشکیلاتی ایشان نمیداشتیم٬ اگر ایشان اینطور بھ "چپ" ھا سرکوفت نمیزد. فقط گذرا باید اشارہ کنیم٬ یکی از آن چپ ھایی کھ باید مورد خطاب تحقیر آمیز کورش مدرسی قرار گیرد٬ خود کورش مدرسی است. ایشان در آن مقطع و تا چندماھی پیش از تشکیل حزب کمونیست ایران عضو رھبری سازمان رزم انقلابی بود کھ جزو جناح راست پوپوليسم و ناسيوناليسم چپ ايران بود. ایشان در سال ۱۳۶۱ از جانب سازمان متبوع اش ماموریت یافت تا بھ کردستان سفر کند و کومھ لھ را از دست سازمان اتحاد مبارزان کمونیست و جنبش مارکسیسم انقلابی نجات دھد. نقد بسیار ارتجاعی ایشان بھ برنامھ مشترک ا م ک و کومھ لھ و مواضع مارکسیسم انقلابی بھ منصور حکمت رسید. اما از آن رو بی پاسخ ماند کھ ۱- ایشان خیلی سریع از مواضع ارتجاعی وقت خود عقب نشست و بھ جنبش مارکسیسم انقلابی پیوست؛ ۲- نقدھای جدی تر٬ چپ تر و مطرح تر از آن پیش از این بطور مفصل پاسخ گرفتھ بود و عملا پاسخ بھ این نقد عتیق را از موضوعیت می انداخت.